سلام ای دوست من!
سلام ای کودک فلسطینی!
ای دوست من زمانی که صدای گریه ها و فریادهایت را در تلویزیون می شنوم دوست دارم که کمکت کنم اما وقتی نمی توانم این کار را بکنم بغضی در گلویم می ماند هنگامی که می خواهم در مورد تو و سرزمینت بنویسم قلمم گریه می کند هنگامی کهکودک شش ماهه ی فلسطینی زیر خمپاره هایی که هدیه کودکان اسرائیلی است نابود می شود با قلب پر از خونم در گوشه ای می نشینم و آرام بدون آن که کسی متوجه شود گریه می کنم اسرائیل از تو و دوستانت می ترسد آنها می خواهند تا تو را نابود کنند تا کسی جلودارشان نباشد ولی من مطمئنم که تو پایداری می کنی مقاومت می کنی و با سنگهایی که با دست های کوچک ات به طرف آن ها پرتاب می کنی پس نشانه ی پیروزی است تو با این کار انتقام خون پدر و برادرانت را خواهی گرفت هر چند که شما کوچک باشید اما با یکدیگر سدی را در برابر اسرائیل قرار دهید که هرگز کسی نتواند آن را از جلوی خود بر دارد.
بدان که کشورهای عربی به فکر شما نیستند ما فرزندان ایرانی همه و همه با تمام وجود با شما هستیم گاهی چیزهایی در مورد آنان می شنوم که خشم مرا بیشتر می کند ای کودک فلسطینی از کسانی که از خون سگ تغذیه می کنند چه انتظاراتی داری من مطمئنم که هیچ اثری از مهربانی و دلسوزی در وجود آن ها نخواهی یافت آنان که معنی کامل و درست تروریسم را نمی دانند و فقط با شعارهایی که می دهند از خوندفاع می کنند، زمانی که سن کمتری داشتم از خود می پرسیدم که چرا فلسطین و اسرائیل در حال جنگ هستند اما حالا متوجه شدم که اسرائیل با زور خواهان گرفتن کشور فلسطین است دوست عزیزم با تمام وجود و تا آخرین قطره ی خون با آنان بجنگ و فلسطین را سربلند کن
دوست عزیزم همیشه با خود فکر می کنم که اگر ما به زور بخواهیم تا کشورشان را از آنان بگیریم عکس العملشان در برابر این کار ما چه خواهد بود من فقط می خواهم بگویم که از آنان ترسی نداشته باش استوار و ثابت باقی بمان و بدان که اگر کشورهای عربی و مصر روزی پیروزی تو را ببینند با حسرت این روزها را به یاد خواهند آورد، دوست عزیزم ما فرزندان ایرانی و فلسطینی با یکدیگر متحد شویم و یک صدا می گوییم